هر چقدر که دو نفر بیشتر با هم حرف داشته باشند،
به همان اندازه آهسته تر در کنار هم راه می روند!
 Jostein Gaarder

گر بنوازی بہ لطـف، ور بگدازی بہ قهــــر
حکم تـُــو بر من روان، زجـــر تـُــو بر من رواستـ 
#سعـــــدی

از روی تـُــو و زلف تـُــو در شکــر و شکایتـ 
آرامَـم و آرام نیـَـــم! ایـــن چہ حـکایتـ 

از هـر رگم آواز برون آیـَـد و گوید
ای مایہ‌ی آرامش و تشویــش کجایـے؟




+ خب راستش من نمی‌تونم وقتی ارسال مطلب جدید رو کلیک می‌کنم، یه‌شرح حال طولانی از امروز و دیروزم ننویسم و به این سبزنوشته‌ها و عکس اکتفا کنم، ولی امشب که نوشتم، وسطاش دیدم، کلافگی ( از اونایی که دلیل مشخصی ندارن، که اگه داشت می‌نوشتم ) موج می‌زنه توش، پس پاکشون کردم،فردا با بعضی از دوستان میریم مدرسه، ان‌شاءالله بعدش میام از حال و هوای خوب و مسخره‌بازیامون می‌نویسم، اینجوری بهتره :)
+ به ضرب‌المثلِ ( از این ستون تا اون ستون فرجه) تا حدودی اعتقاد دارم، به‌همین دلیل واسه دیروز بلیت گرفته‌بودم و توی اتوبوس بودم که پیام اومد؛ استاد جهت رفاه حال خوابگاهی‌ها روز تحویل پروژه رو از ۴اُم به ششم و هفتم تغییر دادن :)

+ امروز دلیل لبخنـــــدِ یک نفر باش :)