﷽
سردار بدر و خیبر دیگر ز پا فتاده...
+گلبرگ کبود (علی فانی) :
+ حضرت زهرا(سلامالله علیها): کسی که عبادت خالص خود را به خداوند متعال تقدیم میکند (و فقط برای رضای او عمل میکند) خداوند نیز بهترین مصلحت خود را بر او نازل میکند.
من یک زره برای جهازش فروختم
او عزم جزم کرده بمیرد برای من
+ تسلیـــــت میگم.
بعدانوشت:
من حتی حواسم نبود امشب مسجد برنامه داره، هماتاقی سابقم بهم گفت و منم ۲ساعت بعدش با شکِ اینکه شاید تموم شده باشه و اصلا میارزه به این که احتمالا تاخیر بخورم یا نه، رفتم. وسط یه نمایش رسیدم که نمیدونم موضوعش چی بود ولی آخرش وصل شد به حضرت فاطمه(علیهاالسلام). یجورایی روضهی مصور بود. کسی روضه نمیخوند، مداحی نبود. فقط میدیدیم و اشکی بود که بیاختیار جاری میشد. حتی با تکتک جملات عاشقانهای که صدای پشت در چوبی دربارهی همسرش و امامش میگفت.
تا امشب هیچوقت اونایی رو که بلند گریه میکردن درک نمیکردم. تا امشب چشمامو میبستم تا بتونم تصور کنم صحنههایی رو که مداح سعی میکرد به تصویر بکشه. ولی امشب چشمامو میبستم تا نبینم.
نبینم دری رو که بالاخره با ضرب و شدت شکسته شد، نبینم دستای بستهی یه مرد مظلوم و دلشکسته رو که حتی رمق راهرفتن نداره، نبینم تابوتی رو که فقط چند نفر همراهیش میکردن، و نبینم نگاه میخشدهی اون بچههای کوچیک به تابوت مادرشون رو. آخرِ امشب وقتی مداح میگفت: تمامِ علـی میرود، میفهمیدمش، حتی بدون بستن چشمام...
- آرزو
- چهارشنبه ۱۱ اسفند ۹۵
- ۱۹:۳۳