قبلا فکر میکردم این جمله رو یه مردِ مغرور گفته. الآن اما فکر میکنم ممکنه این جملهی مزخرف تنهاچیزی باشه که به ذهن یه دختر رسیده، شاید دختری که طاقت دیدن اشکهای برادر احساساتیش رو نداشته.
+ درسته تمام زمانی که با ناتوانی فقط بهش نگاه میکردم، این جمله در ذهنم میچرخید، ولی نگفتمش :)
++هرچی به عکسها نگاه میکنم، بیشتر باورم نمیشه، هیچجاش ننوشته " لبخند صاحب این عکس فقط سهماه دیگر اعتبار دارد." چقدر مرگ غریبه و بهقول یهنفر( که هرچی تلاش کردم یادم نیومد ولی احتمالا از همین اهالی بلاگستان باشن) چقدر هم قریب...
+++ بخشی از دعای معراج هست که امین رستمی خونده و فکر نکنم که نشنیدهباشید. برای من هم آرامشدهندهست و هم خاطرهانگیز :) دوسال پیش شنیدمش، توی یهوبلاگ بطور خودکار پخش میشد. بمدت یکهفته صبحها زودتر بیدار میشدم و قبل از مدرسه وبلاگش رو باز میکردم و دو یا سهبار به ایشون گوش میسپردم! میتونستم دانلودش کنم (که بعد از اون یههفته لذتش در برابر لذت چند دقیقه خوابِ بیشترِ صبح زود کم آورد و همین کار رو کردم که در مسیر مدرسه گوش بدم.) اما وبلاگش هم برام حس خوبی داشت. اسمش رو یادم نیست ولی مشتمل بر چند کلمه بود و در هر کلمه هم "سین"ی نهفته! گفتهبودم واجآرایی دوست دارم دیگه. :)
- لبخند عنوان مربوط به شمارهی پست میباشد!:)