در پاسخ به دعوت الی قراره تصوری از 10 سال بعد خودم رو بنویسم. 16 اسفند هم یه نظر تو همین مایه‌ها ازم ثبت شده در وبلاگ خاتون گیس‌گلابتون که میخوام ازش تقلب کنم! یه کوچولو فرق داره اونم اینه که اونجا قرار بود دوست‌داشتنی‌ترین تصور از 10 سال بعد رو بنویسیم :)
همین اول بگم که شما هم بهش فکر کنید و اگه دوست داشتید؛ بنویسید درباره‌ش! :)

29سالگی آرزو رو دوست ندارم پس از 30 میگم! به نظرم 30 سالگی سنی‌ـه که اگه هنوز هم تکلیف آدم با خودش مشخص نباشه دیگه شوق و ذوقی برای فوت کردن شمع تولدش نداره و این رو دوست ندارم. پس امیدوارم که در این زمینه مشکلی نداشته باشه :)
اگه همچنان مهندسی رو دوست داشته باشه، عضو یه تیم کوچکه که پروژه‌های کوچک و بزرگ انجام میدن. هنوزم بعضی شبا تا دم دمای اذان صبح بیداره؛ یا مشغول کد زدنه و یا کارهای مربوط به مدار رو انجام میده که الآن اسمشونم بلد نیست حتی! :دی¹ بعد از اون که کارش رو درست انجام میده به خودش جایزه میده :) البته قول نمیدم که در حین اجرای کار غر نزنه :دی
یه عالمه شعر خوشگل حفظ کرده و برای هر موقعیتی بیتی در چنته داره و در مشاعره‌ها به این راحتی کم نمیاره! :)
دوستای الآنش رو هم‌چنان داره و بازم تو دورهمی‌های سالانه‌ای که میذارن؛ اونقدر می‌خندن که دلشون درد بگیره! :)
اگه ازدواج کرده‌باشه، عضو یه خانوداه‌ی 2 یا 3 نفره‌ست که از ثانیه به ثانیه‌ی با هم بودنشون خوشحالن و لبخندهاشون عمیقه :)
در اوقات فراغتش هی کتاب می‌خونه! شاید کارتون هم ببینه! از سفرهای کوچولوی خانوادگی هم که نمیشه چشم‌پوشی کرد! :)
یه باغچه‌ی کوچک داره که با تک‌تک گل‌هاش خاطره داره(ترجیحا دارای مقادیر زیادی نرگس :) ) و اگه کسی براش عزیز باشه از گل‌های اون باغچه بهش هدیه میده :)
خط‌‌ش هم اونقدر خوب شده که بتونه تابلوهای خوشنویسی خودش رو بزنه به دیوار! :)
وقتایی که ناراحته ماشین رو برمیداره و میره بهشت زهرا (ترجیحا بالای یه کوه یا تپه‌ی سرسبز باشه!) یا گلزار شهدای گمنام و آرامش می‌گیره.
وقتایی هم که خوشحاله هی حرف می‌زنه و حرف می‌زنه و لبخند می‌زنه! :)
اگه قرار باشه درباره‌ی شهر مورد علاقه‌ی زیستن هم بگم، یا همینجاست، یا مشهد یا شهر کوچکی نزدیک مشهد و یا شهری کوچک و غیر ساحلی در شمال!(غیر ساحلی بدین دلیل که یه مورد دیگه به اون بالا اضافه شه و برای آروم شدن مسافتی از اون جاده‌های دوست داشتنی رو تا رسیدن به دریا طی کنه!) :)
 امید است که با برادرش هم وارد صلح دائمی شده‌باشه! زشته دیگه! 30سالشه ناسلامتی! :)
هیچکدوم اینا رو مطمئنِ مطمئن نیستم! در واقع من معمولا مطمئن نیستم! ولی اینو مطمئنم که لحظاتی هست که احساس می‌کنه تک‌تک سلول‌هاشم که به زبون بیان و بگن الحمدالله نمی‌تون شکر شادی‌ش رو به جا بیارن. آرزوی 10سال بعد از زندگی‌ش راضی‌ـه. 

1. این قسمت متاثر از یک شب، شب بیداری و کار لذت‌بخش و البته با استرس با آلتیوم دیزاینر که اولین تجربه‌م هم محسوب میشد؛ در همون روزا بود!



آرزوی 10سال بعد ثروتمنده و سرمایه‌ی زندگیش آدمای دور و برش‌ هستن که از این جنس‌اند! :))


خوب تـُـویی،
عشـــــق دل انگیز هم...
باد تـُـویی،
دلخوشی‌ام نیز هم...
کس نتواند که بگیرد تـُــو را
دولت جور و غـم و چنگیز هم...

#مریم قهرمانلو

اینم همینجوری! یه زمانی به‌جز آهنگای مازیار فلاحی چیز دیگه‌ای گوش نمی‌دادم!
(عشق تو صدام، مازیار فلاحی)