یکی از دوستان در انتخاب رشتهی من و من در انتخاب رشتهی برخی دیگه از دوستان نقش زیادی داشتیم!
خودم از بچگی به عشق رشتهی عمران که تنها رشتهی دارای ریاضیای بود که میشناختم(:|) تو خونهی بابابزرگم با گل و آجر خونه میساختم! البته بعدا که فهمیدم از بچگی اشتباه میزدم، بازم دوستش داشتم. پارسال بعد از عید که بیشتر دربارهی رشتههای مورد علاقهمون حرف میزدیم؛ یکی از بچهها تو کتابخونه دربارهی کامپیوتر حرف زد و دل من را ربود! و چنین شد که به عشق بچگیهام پشت کردم. بعد از اون هم بیتوجه به این سخن شاعر که؛
از رقیبان کمین کرده عقب می ماند
هرکه تبلیغ کند خوبی دلبندش را
من هرجا که ازم پرسیدن، از خوبیهای این رشته که حتی خودمم هنوز خوب نمیشناختمش(:|) گفتم و بدین صورت رفیق صمیمی خود را نیز از راه به در کرده و به این رشته آوردم!
یکی دیگه از دوستامم یهروز اومدهبود خونهی ما تا علاوه بر تجدید دیدار، تبادل اطلاعات کنیم. در حین نتگردی به یه رشته برخوردم که خودم تا حالا اسمش رو نشنیدهبودم. بهش پیشنهاد دادم و بیشتر تحقیق کردیم و وارد برگهی انتخاب رشتهش کرد و از قضا همون رو هم قبول شد!
یه مورد دیگه هم هست که نقشی نداشتم البته ولی اون شب باحال یادم نمیره! ساعت پایانیِ مهلت انتخاب رشته؛ در حالی که من در مسافرت و در عروسی بودم و اینترنت نداشتم، دوستم پیام داد و گفت تو قطاره و به اینترنت دسترسی نداره و اگه من میتونم سه تا کد دیگه رو هم براش وارد کنم! منم به یکی دیگه پیام دادم، اونم خونه نبود و اینترنت نداشت! :دی خدا رو شکر نفر بعدی کارمون رو راه اندخت و آخیییش گویان از هم تشکر کردیم! البته اون موقع نمیدونستیم که قراره الآن در یکی از همون ۳تای اضافهشده تحصیل کنه! :))
از اینا که بگذریم، قصد داشتم به عنوان کسی که شانس آورده با انتخاب رشتهی غیر کارشناسانهش از جایی که الآن هست راضیه یه چیزایی رو بگم؛ بعد، از اونجایی که من یه مورد پساکنکوری دارم که تا مدتی پیش فکر میکردم قصد داره من رو کچل کنه با فرآیند تحقیقش راجع به رشتهها، هر جا به مطلبی راجع به انتخاب رشته برخوردم خوندم و نکاتی هم توی گوشی یادداشت کردم که میخواستم کاملش کنم و اینجا هم بذارم، ولی کامل نشد و همینجوری میذارم.
اول اینکه عدد درج شده تو کارنامهتون چه کم باشه و مطلوب، و چه زیاد باشه و غیر قابل انتظار؛ فقط و فقط یک عدده و نه بیشتر. حتی شاید چند ماه که بگذره هیـــــچکس اون رو به یاد هم نیاره. پس برای این عدد غصه نخورید و مغرور هم نشید لطفا :)
نکتهی بعدی که بسیار هم تکراریست اینه که رشتهها رو با توجه به اسمشون قضاوت نکنید. علت این که این نکته باز هم تکرار میشه اینه که مثلا هنوز هم کسانی هستن که فقط به خاطر "شیمی" ِ موجود در "مهندسی شیمی" میرن این رشته!
برای تحقیق راجع به رشتهها هم از دانشجوها بپرسید هم از افراد فارغالتحصیل و شاغل. اگر کسی راضی نیست و مدام آیهی یأس میخونه ازش دلیل راضی نبودنش رو بپرسید و زود جهتگیری نکنین. از افراد موفق در رشتهها هم عوامل موفقیت رو بپرسید و ببینید اونا رو در خودتون دارید یا نه، یا اینکه عرضهی به وجود آوردنشون رو دارید یا نه!
بعضی شغلها تو بعضی شهرها بازار کار خوبی ندارن. پس اگه شغل واقعا براتون مهمه به شهری که قراره توش زندگی کنید هم توجه کنید.
درسته که علاقه مهمـه و کم و بیش شنیدیم برو دنبال علاقهت. ولی لطفا اگه در تحقیقاتتون فهمیدین اون رشته متناسب با توان علمی، روحیه و احساسات، آمادگی جسمانی! و حتی شرایط اقتصادی شما نیست؛ لازمه که بیشتر فکر کنید! [سعی دارد بگوید "و تجدید نظر کنید" ولی دلش نمیآید!] به هر حال طوری نباشه که چند سال دیگه بگید کاش عاقلانهتر انتخاب میکردم و فقط علاقه رو در نظر نمیگرفتم!
به نتایج سالهای قبل اعتماد نکنید. ممکنه شما طبق اون نتایج به قبول شدن خودتون در انتخابهای اول مطمئن باشید و بعدیها رو برای محکمکاری نوشتهباشید و دقیقا در همون بعدیها قبول شید! مثل من :)) پس حتی همون لیست محکمکاری رو هم عاقلانه بچینید و مطمئن شید که از قبولی در هر انتخاب نسبت به قبولی در انتخاب بعدی راضیترید.
من امسال با کسانی مواجه شدم که تنها چیزی که تو انتخاب رشتهشون دخالت نداشته، حرف خودشون بوده! نمیگم خودرای باشید؛ اتفاقا اگه به مشاور مراجعه میکنید حرفاشون رو بادقت گوش کنید و خوب بهشون فکر کنید. ولی حواستون باشه اون کسی که قراره حداقل ۴سال با اون رشته و شهر و دانشگاه زندگی کنه، شمایین نه هیچکسِ دیگه! :) لااقل یه نگاهی به لیستِ احتمالی پیشنهادی مشاور محترم بندازید!
دربارهی خوابگاه (برای کسایی که شهر خودشون نخواهند بود!) هم میگن کمک میکنه به روابط مختلف با آدما و سازگاری با سلایق مختلف و انعطاف و...! در کل بد نمیگذره، تجربهی جالبیه :)) بدیش اینه که لحظاتی هست که عمیقا دلت میخواد پیش خانواده یا دوستات باشی ولی نیستی! باید یاد بگیری تنهایی کارات رو راه بندازی و تنهایی حال خودت رو خوب کنی :)
و نهایتا اگه با توجه به شرایطتون فکر میکنید قبولیتون تو یه رشته قطعیه، تحقیق کنید ببینید آیا پیشنیازهایی لازم داره یا نه؟ یا زمینهای هست که بتونید قبل از ورود به دانشگاه روش کار کنید و به درد آیندهی کاریتون بخوره؟(مثلا تو رشتههای فنی و مهندسی نرمافزارهای مختلفی در هر رشته وجود داره که بعضیاشون رو تو دانشگاه یاد نمیگیرید و لازمه خودتون برید دنبالش) و اگه هست؛ نظرتون چیه بیکار نشینید و برید دنبالش؟(کاری که من نکردم و اگه بر میگشتم انجام میدادم.) :)) و اینکه قبولی در یک رشته یا دانشگاه خوب، به خودیِ خود تضمینکنندهی موفقیت نیست. باید به تلاشتون ادامه بدین. فقط شاید نوعِ تلاش بسته به هر رشته فرق داشته باشه :)
راستی، بعد از در نظر گرفتنِ اینکه معمولا نتیجهی هرکس متناسب با تلاششه؛ مطمئن باشید که در نتیجهی نهایی صلاح و حکمتی هست که ممکنه ما حداقل الآن درکش نکنیم. :)
انشاءالله سه چهار روز دیگه که نتایج میاد شادِ شاد و خندون باشین :))
کانال رشتهنامه هم حاصل تلاش بعضی از بچههای بلاگر یا کانالدار و دیگران هست که دربارهی رشتههاشون توضیح دادن. اگه خواستین سر بزنین.