چند روز پیش میخواستم بادمجون بپزم، نصفش رو عمودی خرد کردم چون خودم دوست دارم، و نصفش رو عرضی خرد کردم چون آسیه اینجوری خرد میکرد. انگار که بخوام یه نشونهای تو زندگی روزمرهم بذارم برای بهیادآوردنش و فراموش نکردن زندگی خوابگاهی معمولی ولی قشنگی که توی ذهنم مونده.
عنوان از آهنگ پیلۀ سیاوش قمیشیست.
وقتی برای آسیه فرستادمش بهش گفتم اینم از اوناییه که دیر کشفش کردم. بعد خودم یه عالمه به این حرفم فکر کردم و بازم به شعار قدیمیم رسیدم که میفرماد الخیر فی ما وقع. خوشحالم که بعضی چیزها رو دیر کشف کردم. مثلا یه آهنگ قدیمی دیگه هم هست که اونم از همینهاست و کاملا خوشحالم که دیر کشفش کردم. اون آهنگه رو روزهایی شناختم که غزل موقع صدا زدن اسمم بخشهایی ازش رو میخوند و سارا و حنانه و نغمه هم شاید گاهی همراهی میکردن. عمیقا خوشحالم که دیر اون رو شنیدم و در عوضش هروقت دیگهای که بشنومش، یاد وبنشین سی و بچهها میفتم. :)
+ جولیک یه بار نوشته بود که به نظرش موسیقی قویترین ماشین زمان ساختهشده بهدست بشره. و من با هر آهنگ خاطرهانگیز یاد حرفش میفتم و تصدیق میکنم.
++ تا اینجای پست رو قبلا نوشته بودم. دلم تنگ شده بود و یه سری چیزهای دیگه هم در ادامه نوشته بودم که پاک کردم. امشب ریحانه گفت هنوزم بعضی جملهها رو با لهجۀ مشهدی میگی و فاطمه هم تایید کرد. من در اعماق مغزم انکار میکنم و فکر نمیکنم اصلا هم مشهدی باشه ولی وقتی این رو از زبونشون میشنوم احساس یک موشک خوشحال آمادۀ پرتاب رو پیدا میکنم :دی خیلی خوشحال میشم و با خودم میگم کاش اون "هنوز" فعلا ادامه داشته باشه. حدیث یه بار گفته بود که لهجه، دلنشینترین یادگاری ممکنه که آدم میتونه با خودش و برای خودش بیاره و باهاش موافقم.
من دو نوع دلتنگی دارم. یکی اونه که سراسر گرفتگی و اشک و لعنت به زمانه. اون یکی هم ممکنه اینها رو داشته باشه ولی از یه طرف هم میرسه به خوشحالی. خوشحالیِ اینکه حالا درسته ممکنه دیگه نبینمشون و فقط خاطرهها و دلتنگیها میمونه و اینها هم شاید رفتنی باشن، ولی حداقل یه روزی داشتمشون (همۀ آدمها و مکانها و حسهای خوشایندم در اونجا رو) و روزهای خوب و روشن زیادی رو گذروندم. اینجور وقتها میشم نقش اول کتاب شبهای روشن داستایوفسکی و با خودم فکر میکنم که "یک دقیقۀ تمام شادکامی! آیا این نعمت برای سراسر زندگی یک انسان کافی نیست؟" و گرچه شاید استفهام انکاری بوده ولی بازم (با خوشحالی و لبخند) جواب میدم. که هست. :)
+++ ولی کاش این روزها و شبهای خوب و روشنی که اینجا و با این دوستان قدیمیتر میگذرونم تموم نشه :/